ایثارگران ثارالله |
در "ترجمان القرآن جرجانی" شب قدر، شب اندازه کردن کارها ذکر شده است. صاحب " کشاف اصطلاحات الفنون" گوید: شب قدر، شبی است با عزت و شرف که هر که در آن طاعت کند عزیز و مشرف گردد. در "التفهیم بیرونی" آمده است: و اندر ماه رمضان لیلة القدر است، آنک جلالت او را به دهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه. لیلة القدر شبی مهم و سرنوشت ساز است. شب نزول رحمت و برکات الهی و تعیین سرنوشت ابدی انسانهاست. در خصوص اهمیت این شب گفتنی است که از صدر اسلام و از عهد رسول اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله رسم بر آن بوده است که شبهای قدر را "احیا" بگیرند و تا سپیدهدم به آداب مخصوص آن از جمله دعا و نماز و استغفار بپردازند. در فضیلت شب قدر آمده است شبی بهتر از هزار ماه است: "لیلة القدر خیر من الف شهر." و به احتمال قوی این شب ارجمند یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان میباشد. در آیه نخست سوره مبارکه "قدر" نیز تصریح شده است به آن که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است: " انا انزلناه فی لیلة القدر. " در "تفسیر ابوالفتح رازی" پیرامون شب قدر آمده است: شب تقدیر است و فصل احکام و تقدیر قضایا آنچه خواهد بودن در سال از آجال و ارزاق و اقسام همه در این شب کنند و گفتند قوله "فی لیلة مبارکه " هم این شب است. شب قدر هم مانند بسیاری از مضامین والای دینی از منظر نظر شاعران ما دور نمانده است. شبی که در ادبیات ما از روشنترین پنجرههای معنویت و عرفان به آن نظر شده است. همیشه نگاه به شب قدر، نگاه به شبی بوده است که انسان در وسعت بی کرانهاش میتواند به شنایی جانانه بپردازد و از هر چه سیاهی و تباهی است به درآید و برای سال آتی و سالهای آینده رهتوشههایی مبارک و الهی برگیرد. به راستی در ساحت هیچ ادبیاتی چون ادبیات فاخر این سرزمین نمیتوان این همه نازک خیالیهای جانانه و وجدانگیز را از مفاهیم دینی سراغ گرفت. شاعران و ادیبان ما آنگاه که با همه وجود اشراقی خود به فهم قدر توفیق مییافتند و از خدای قدر برای برون شدن از وهم و حضور در فهم قدر و مراتب آن توفیق طلب میکردند به تبیین ذوقی این مفهوم والای دینی میپرداختند:
منوچهری دامغانی: با رنگ و نگار جنت العدنی با نور و ضیاء لیلة القدری
شیخ اجل سعدی شیرازی: تو را قدر اگر کس نداند چه غم شب قدر را میندانند هم
خواجه حافظ شیرازی: شب قدر است و طی شد نامه هجر سلام فیه حتی مطلع الفجر
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب، آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند
عارفان درباره شب قدر گفتهاند که این شب، شبی است که سالکان را به تجلی خانه خاص مشرف میگرداند تا بدان تجلی قدر و مرتبه خود را نسبت با محبوب بشناسند و آن وقت، ابتدای وصول سالک باشد؛ یعنی جمع و مقام اهل کمال در معرفت: در شب قدر، قدر خود را دان روز در معرفت سخن میران
.
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد هر دلی از حلقهای در ذکر یا رب یا رب است کشته چاه زنخدان توام کز هر طرف صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است شهسوار من که مه آیینهدار روی اوست تاج خورشید بلندش خاک نعل مرکب است عکس خوی بر عارضش بین کآفتاب گرم رو در هوای آن عرق تا هست هر روزش تب است من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می زاهدان معذور داریدم که اینم مذهب است اندر آن ساعت که بر پشت صبا بندند زین با سلیمان چون برانم من که مورم مرکب است آن که ناوک بر دل من زیر چشمی میزند قوت جان حافظش در خنده زیر لب است آب حیوانش ز منقار بلاغت میچکد زاغ کلک من به نام ایزد چه عالی مشرب است
"حنیف مزروعی" شب قدر است امشب
شب قدر است امشب مست مستم ای خدا با تو شدم تا مست دانستم که هستم ای خدا با تو در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو میخواهم تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو مخواه از من که هرگز راه عقل و عافیت پویم که من دیوانه از روز الستم ای خدا با تو دویدم سالها اما به دور افتادم از کویت چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با تو سر از خاک زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با تو تو هر جا جلوه کردی من تو را دیدم پرستیدم به هر صورت جمالی میپرستم ای خدا با تو
محمد خلیل مذنب (جمالی) خانه دل ز گناهان بتکانیم کمی
شب قدر است بیا قدر بدانیم کمی شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه روح را صیقل آیینه دهیم از دل و جان عهد بستیم و شکستیم بسی کاش! که ما پوشه از بار گناهان شده پر حجم بیا نگذاریم زبانه بکشد دوزخمان بنشانیم نهالی به امید ثمری و ارادت بنماییم و بگوییم " الغوث "
"امیر علی مصدق " مناجات شب قدر
ای یگانه مولایم
ای خدا ملاقاتت نور دیده میخواهد نیمه شب مناجاتت دل بریده میخواهد ای صفای نجوایم وی یگانه مولایم التجای کوی تو اشک دیده میخواهد دانه دانه اشکم بین شبنم سرشکم بین این دل سیه، وصلت در سپیده میخواهد ای بهار فرجامم منکه خارم و خامم گلشن بهارت را گل رسیده میخواهد شیعه با مناجاتش منتهای حاجاتش آبیاری سرخ یاس چیده میخواهد روح زندگی زهراست جاودانگی زهراست این دلم دو عالم را زین عقیده میخواهد راز دل نیاز عشق خواندن نماز عشق حالتی مشابه با آن شهیده میخواهد هر غم و بلایش را میخرم به جان اما درک روضههایش را غم کشیده میخواهد ای خدا قبولم کن شیعه بتولم کن امتحان عشقت را برگزیده میخواهد با ابوتراب امشب میکنم نوا یارب عبد خسته زینب سر بریده میخواهد ای امید افطارم وی نوید اسحارم طلعت رشیدت را دل ندیده میخواهد مناجات شب قدر
ای خدا ای فاتح هر مشکلم بشنو از دل راز یک بی آبرو در شب احیا به تو رو کردهام گرچه عمری با گنه بنشستهام صبر کن، از کیفر من بر حذر تا کنم در خویش تجدید نظر بهر تو خود را مهیا میکنم هر که باید رفت چون فرزند نوح چونکه امشب بامنیبین زیستم بر تو عمری بدگمانی داشتم بهر شیطان آشنائی داشتم *****چون بگیرم آینه در دست خویش فاش بینم، فاش، روی پست خویش گرچه دل بد کرده تکفیرش مکن بندهات برگشته تحقیرش مکن هرکه بر حال خراب خود رسید پیش از مردن حساب خود رسید هر که گیرد آینه در پیش رو کردههای خویش بیند مو به مو خویش را بیند که خود با خود چه کرد تا بداند سخت باید توبه کرد باید از بگذشتهها عبرت گرفت دست را بر زانوی همت گرفت حال باید وادی تحلیف رفت یا علی گفت و سوی تکلیف رفت سخت باید نفس را بشکست و ماند عهد و پیمان با شهیدان بست و ماند همچنان بار شهیدان مبین مانده انبان یتیمان بر زمین راه ما راه شهیدان خداست کیست پرسد ای خدا مهدی کجاست گرچه دل شرمنده است از روی تو ای خدا با مهدی آمد سوی تو نیستم اینک از الطافت خدا سینهای دارم شبستان خدا یا حلیم امشب که من سرگشتهام یا علی گویان سویت بر گشتهام [ شنبه 90/5/29 ] [ 12:42 صبح ] [ امیر زینلی ]
|
|
[ طراحی : امیر زینلی ] [ Weblog Themes By : hasaninya ] |